♥تا شقایق هست،زندگی باید کرد!♥

♥تا شقایق هست،زندگی باید کرد!♥
 
㋡همیشه در مشکلاتت سکوت کن!شاید خدا هم حرفی برای گفتن داشته باشد!㋡
Design by : NazTarin

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 9
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 12
بازدید ماه : 127
بازدید کل : 56330
تعداد مطالب : 347
تعداد نظرات : 220
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


گفتم:خدای من!دقایقی بود در زندگانیم که هوس میکردم سر سنگینم را-که پر از دغدغه دیروز بود و هراس فردا-برشانه های صبورت بگذارم؛آرام برایت بگویم و بگریم...درآن لحظات شانه های تو کجا بود؟

ندایی آمد که:عزیزتر از هرچه هست!تو نه تنها در آن لحظات تنهایی؛که در تمام لحظات بودنت برپروردگار تکیه کرده ای؛و پروردگارت خود را آنی از تو دریغ نکرده است...پروردگار همچون عاشقی که به معشوق خود مینگرد؛با شوق تمام؛لحظات بودنت را به نظاره نشسته است.

گفتم پس چرا راضی شد من برای آنهمه دلتنگی اینگونه زار بگریم؟

گفت:عزیزترازهرچه هست!اشک تنها قطره ای است که قبل از اینکه فرود آید عروج میکند.اشکهایت به پروردگار رسید و او آنها را یکی یکی بر زنگارهای روحت ریخت تا بازهم از جنس نور باشی و از حوالی آسمان؛زیرا تنها اینگونه میشود تا همیشه شاد بود

گفتم:آخر آن چه سنگ بزرگی بود که بر سر راهم گذاشتی؟

گفت:بار ها صدایت کردم و آرام گفتم:از این راه نرو که به جایی نمیرسی اما تو هرگز گوش نکردی؛و آن سنگ بزرگ فریاد بلند پروردگار بود که:عزیز تر از هرچه هست!از این راه نرو که به ناکجاآباد هم نخواهی رسید!

گفتم:پس چرا آنهمه درد در دلم انباشتی؟

گفت:روزیت دادم تا صدایم کنی.چیزی نگفتی؛پناهت دادم تا صدایم کنی.چیزی نگفتی....آخر تو بنده ی منی.چاره ای نبود جز نزول درد...وتنها اینگونه شد که تو صدایم کردی.

گفتم:پس چرا همان بار اول که صدایت کردم درد را از دلم نراندی؟

گفت:اول بار که گفتی خدا؛آنچنان به شوق آمدم که حیفم آمد بار دگر«خدا»ی تو را نشنوم توباز گفتی خدا و من مشتاق تر برای شنیدن «خدا»یی دیگر...من میدانستم که تو بعد از علاج درد بر خدا گفتن اصرار نمیکنی؛وگرنه همان بار اول دردت را دوا میکردم

گفتم:مهربانترین خدا!دوست دارمت!

ندا آمد:عزیزتر از هرچه هست!دوس تر دارمت!

 


کلیککک کن دوستممم


نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 خرداد 1391برچسب:,نویسنده *♥Elahe Nanas♥*

وقتی دو تا عاشق از هم جدا میشن،

 

      دیگه نمی تونن مثل قبل دوست باشن،

 

            چون به قلب همدیگه لطمه و زخم زدن،

 

                هم چنین نمی تونن دشمن همدیگه باشن،

 

                      چون یه زمانی عاشق همدیگه بودن،فقط میتونن،

                              آشــــنا ترین غریبــه واسـه همدیگـه باشــــــن...!

                                     


کلیککک کن دوستممم


نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 خرداد 1391برچسب:,نویسنده *♥Elahe Nanas♥*

دلتنگی بد نیست


                     یادگاریست از آنان که


                                                داریم و دورند...!

                                                          


کلیککک کن دوستممم


نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 خرداد 1391برچسب:,نویسنده *♥Elahe Nanas♥*

گاهی وقتا اینقدر دلم میگیره که

 

               دوست دارم خدا از اون بالا بیاد پایین ،

 

                        دستمو بگیره و اشـکامو پاک کنه و بگـه :

                                       اینجا آدما اذیتت میکنن،بیا بریم....!


کلیککک کن دوستممم


نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 خرداد 1391برچسب:,نویسنده *♥Elahe Nanas♥*

کاشکی گاهی وقتا خدا از پشت اون ابرا میومد بیرون ،

 

و گوشم رو محکم میگرفت و داد می زد که : آهـــــــای،

 

بگیر بشین سرجـــــات ، اینقدر غر نزن!

 

                       همینه که هست...!

 

بعد یه چشمک می زد و آروم توی گوشم می گفت :

                          همـــــــــــــــــه چی درست میشه....!


کلیککک کن دوستممم


نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 خرداد 1391برچسب:,نویسنده *♥Elahe Nanas♥*

گفتي عاشقمي،

 

گفتم دوستت دارم.

 

گفتي اگه يه روز نبينمت ميميرم،

 

گفتم من فقط ناراحت ميشم.

 

گفتي من بجز تو به كسي فكر نمي كنم،

 

گفتم اتفاقا من به خيلي ها فكر مي كنم. گفتي اگه بري با يكي ديگه،من خودمو مي كشم،

 

گفتم اما اگه تو بري با يكي ديگه، من فقط دلم ميخواد طرف رو خفه كنم.

 

گفتي ... ،    گفتم... .

 

حالا فكر كردي فرق ما اين هاست؟

 

نه! فرق ما اينه كه:

تو دروغ گفتي، من راست...!

 

 


کلیککک کن دوستممم


نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 25 خرداد 1391برچسب:,نویسنده *♥Elahe Nanas♥*

چقدر دوست داشتم یک نفر از من می پرسید:

چرا نگاه هایت آنقدر غمگین است؟

چرا لبخند هایت آنقدر تلخ و بیرنگ است؟

اما افسوس که هیچ کس نبود...

همیشه من بودمو تنهایی پر از خاطره..

آری با تو هستم...!

با تویی که از کنارم گذشتی...

و حتی یک بار هم نپرسیدی چرا چشم هایم بارانی است؟...


کلیککک کن دوستممم


نوشته شده در تاريخ دو شنبه 15 خرداد 1391برچسب:,نویسنده *♥Elahe Nanas♥*

کاش عشق را از پلک های خود می آموختیم...

پلک هایی که تا وقتی خون

در رگ هایشان جاری است،

هردم برهم بوسه می زنند

 پلک هایی که از سحر تا پاسی از شب

برای در آغوش کشیدن هم لحظه شماری می کنند

پلک هایی که حتی برای دقیقه ای کوتاه هم نمی توانند

دوری از یکدیگر را تاب بیاورند پلک هایی که

در لحظه مرگ هم در آغوش یکدیگر جان می دهند

عشق را باید از آن ها آموخت...!

 


کلیککک کن دوستممم


نوشته شده در تاريخ یک شنبه 14 خرداد 1391برچسب:,نویسنده *♥Elahe Nanas♥*

 هـمـه چـیـز دسـت بـه دسـت هـم مـیـدن
        تـا تــو را غـرق در خـآطـراتــَت کـنـن
        یـه آهـنـگ پـیـشـواز
        دو خـط شـعـر
        کـمـی هـوای بـهـاری 
        یـک وجـب پـیـاده رو
        یه جاده خلوت تو حوالی خونتون
        دوکـلـمـه حـرف
        بـوی یـه عَـطـر خـــاص...
 هـمـه و هـمـه کـافـیـه بـرای ایـنـکـه،
 تــو چـنـد سـاعـت وسـط اتاقت دراز بـکـشـی 
 و خـیـره بـشـی بـه سـقـف!یــک آه بلند بکـِشی 
 و توی دلت بــِگی: سلامتی خودم و این هـَمه صبرم 
 و صـدای بـآرون بشه آرامـش دهـنـده تـریـن آهـنـگ اون روزت!!!


کلیککک کن دوستممم


نوشته شده در تاريخ شنبه 13 خرداد 1391برچسب:,نویسنده *♥Elahe Nanas♥*

میگن هیچ کس لیاقت اشکهای تورو نداره

و اون کسی هم که این ارزش رو داره ، هیچ وقت گریه ی تو رو در نمی یاره ،

ولی گریه کردن آدم رو سبک می کنه ،

وقت هایی که خیلی ناراحتی ،

ولی دلت نمی یاد به اون کسی که اینقدر ناراحتت کرده بگی که حق نداره اینکارو باهات بکنه ،

هیچی بهش نمی گی سکوت می کنی سکوت...

به این امید که خودش بفهمه که داره اشتباه میکنه !که بفهمه تو چرا سکوت کردی . اما بعدش

دلت میخواد یه دل سیر گریه کنی ، تنها و آروم!

                                                     

 


کلیککک کن دوستممم


نوشته شده در تاريخ شنبه 13 خرداد 1391برچسب:,نویسنده *♥Elahe Nanas♥*

 خدایا،خیلی ها دلمو شکستن 

      

دیگه تحمل ندارم،

 
    

 شب بیا باهم بریم سراغشون،

   

من نشونت میدم 

 
    

                                           تو ببخششون! 

                                                              

 


کلیککک کن دوستممم


نوشته شده در تاريخ جمعه 12 خرداد 1391برچسب:,نویسنده *♥Elahe Nanas♥*

دلم برای كسی تنگ است

       كه آفتاب صداقت را

       به ميهمانی گل های باغ می آورد

       وگيسوان بلندش را

        به بادها می داد

        و دست های سپيدش را

         به آب می بخشيد

 

دلم برای كسی تنگ است

          كه آن دونرگس جادو را

          به عمق آبی دريای واژگون می دوخت

          و شعرهای خوشی چون پرنده ها می خواند

 

دلم برای كسی تنگ است

          كه همچو كودك معصومی

          دلش برای دلم می سوخت

          و مهربانی خود را

          نثار من می كرد

 

دلم برای كسی تنگ است

         كه تا شمال ترين شمال

         و در جنوب ترين جنوب

          درهمه حال

         آه با كه بتوان گفت

         كه بود با من و

         پيوسته نيز بی من بود

         و كار من زفراقش فغان و شيون بود

         كسی كه بی من ماند

         كسی كه با من نيست

        كسی ...

        دگر كافی ست....

 

 


کلیککک کن دوستممم


نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 11 خرداد 1391برچسب:,نویسنده *♥Elahe Nanas♥*

فریاد زدم دوستت دارم ، صدایم را نشنیدی!

اعتراف کردم که عاشقم ، جرم مرا باور نکردی!

گفتم بدون تو میمیرم ، لبخندی تلخ زدی !

از دلتنگی ات اشک ریختم ، چشمهای خیسم را ندیدی!

چگونه بگویم که دوستت دارم تا تو نیز در جواب بگویی که من هم همینطور!

چگونه بگویم که بی تو این زندگی برایم عذاب است ، تا تو نیز مرا درک کنی!

صدای فریادم را همه شنیدند جز او که باید میشنید!

اشکهایم را همه دیدند!

آشیانه ای که در قلبت ساخته ام تبدیل به قفسی شده که تا آخر در اینجا گرفتارم!

گرفتار عشقی که باور ندارد مرا ،

فکر میکند که این عشق مثل عشقهای دیگر این زمانه خیالیست ، حرفهای من بیچاره دروغین است!

حالا دیگر آموخته ام که کلام دوستت دارم را بر زبان نیاورم ، دیگر اشک نریزم و  درون خودم بسوزم !

اگر دلتنگت شدم با تنهایی درد دل کنم و اگر مردم نگویم که از عشق تو مردم !

اما رفتنم محال است ، عشق که آمد ، دیگر رفتنی نیست ، جنون که آمد ، عقل در زندگی حاکم نیست!

 

 

 

آنقدر به پایت مینشینم تا بسوزم، تا ابد به عشقت زندگی میکنم تا بمیرم !

 

 

 

گرچه شاید مرا به فراموشی بسپاری ، اما عشق برای من با ارزش و فراموش نشدنیست !


کلیککک کن دوستممم


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 10 خرداد 1391برچسب:,نویسنده *♥Elahe Nanas♥*

وقتي تو را يافتم
اميدي تازه گرفتم ،
و احساس عاشقانه عجيبي در من جوشيد
كه خالقش تو هستي.

وقتي تو را ديدم
نفسي تازه
و جاني دوباره گرفتم

دلم ميخواهد
صحراهاي دلتنگي و غربت
را با وجود گرمت آتش بزني
تا در روزگارمان
حسرت و غمي نباشد
چون
من و دل
سالهاست كه در اين
صحراها قدم ميزنيم
تا تو را يافتيم
تا تو را ديديم

اينك وقت آن است
كه من و دل
با تو ،
از اين خشك روزي ها
دلتنگي ها
و بي كسي ها رهايي يابيم!


کلیککک کن دوستممم


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 10 خرداد 1391برچسب:,نویسنده *♥Elahe Nanas♥*

 آیا حق داشتم به تلافی اعمال تو،عمرم را تلف کنم؟ 

آیا حق داشتم رفتنت را ببینم و از پا بیفتم؟  

 

 

 

حق داشتم که دیگر حتی نتوانم عطر حضورت را در رویاها حس کنم؟

 

 

تو رفتی با تمام آرزوهایم،اما....

چرا من؟......

                                                  

 

 


کلیککک کن دوستممم


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 10 خرداد 1391برچسب:,نویسنده *♥Elahe Nanas♥*

یک نفر مرا در ایستگاه شب

جا گذاشته است

درست مثل چمدانی که

تو جا گذاشتی اش پیش من

برای من نه

برای چمدان ات برگرد!

 


کلیککک کن دوستممم


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 10 خرداد 1391برچسب:,نویسنده *♥Elahe Nanas♥*

مگر میشود ادم فقط یکبار عاشق شود؟

عشق ابدی حرف است.وقتی ادم فکر میکنه که دلش سخت

پیش یکی گرفتاره ،یکدفعه جایی میبینه که دلش ...ته

دلش برا یکی دیگه هم میلرزه! اگه با وفا باشه دلش

رو خفه میکنه و تا اخر عمر حسرت اون دل لرزه براش

میمونه !

اگه بی وفا باشه ...میلغزه و همه ی عمر عذاب گناه

براش میمونه!هیچ کس حکمتش رو نمیدونه.حالا با خود

آدمه که حسرت رو بخواهد یا عذاب گناه رو ،باید یکی

رو انتخاب کنه راه فرار نداره مگه نه؟

 

 


کلیککک کن دوستممم


نوشته شده در تاريخ سه شنبه 9 خرداد 1391برچسب:,نویسنده *♥Elahe Nanas♥*

 

سالها رفت و هنوز

یک نفر نیست بپرسد از من

 که تو از پنجره ی عشق چه ها می خواهی؟

صبح تا نیمه ی شب منتظری

همه جا می نگری

گاه با ماه سخن می گویی

گاه با رهگذران،خبر گمشده ای می جویی

راستی گمشده ات کیست؟

کجاست؟

صدفی در دریا است؟

نوری از روزنه فرداهاست

یا خدایی است که از روز ازل ناپیداست...؟

 


کلیککک کن دوستممم


نوشته شده در تاريخ سه شنبه 9 خرداد 1391برچسب:,نویسنده *♥Elahe Nanas♥*

دلمان خوش است که مینویسم

و دیگــران می خـواننــد

و عــده ای می گـوینــد

آه چـه زیبــا و بعضــی اشـک می ریــزند

و بعضــی مـی خنــدنـد

دلمــان خـوش اســت

به لــذت هــای کــوتـاه

به دروغ هــایی که از راســت

بـودن قشنــگ تـرند

به اینکــه کســی برایمــان دل بســوزاند

یـا کســی عاشقمــان شــود

با شــاخه گلی دل می بنــدیـم

دلمــان خـوش می شــود

به بـرآوردن خـواهشــی و چشــیدن لـذتـی

و وقــتی چیـــزی مـطابـق مــیل مــا نبــود

چقـــدر راحـت لگـــد می زنیـــم

و چــه ســــاده می شـکــنیم

همــــه چیـــز را

 


کلیککک کن دوستممم


نوشته شده در تاريخ دو شنبه 9 خرداد 1391برچسب:,نویسنده *♥Elahe Nanas♥*

خاکم نکنید

  بذارید اونم برسه

      بذارید اونم ببینم

         وقتی به حرفم میرسه

خاکم نکنید

  هنوز عشقم رو ندیدم

      این همه آماده شدم

           یه کفن دورم کشیدم

               تابوت منو بذارید اونم بگیره

                    حس کنم عاشقمه

                        وقتیکه گریش می گیره

                              اشکاشو کی بجای من کنه پاک

                                   خداحافظ عشقم،که منو بردن زیر خاک

خاکم نکنید

  بذارید اونم ببینه

      پیکر آشفته ی من

          بی رمق روی زمینه

خاکم نکنید

 بهش بگید حالا که مردم

     توی این جشن خشک و خالی

        اونو به خدا سپردم.

            بعد رفتن من

              3،2 روز تنهاش نذارید

                  روی سنگ قبرم

                     آیینه و شمدون بذارید

                        میبینی چی شد

                            عشق ما با تو

                                عاشق تو مُرد


کلیککک کن دوستممم


نوشته شده در تاريخ دو شنبه 8 خرداد 1391برچسب:,نویسنده *♥Elahe Nanas♥*

با اين دكمه كاري نداشته باشيد!!

بهترين كدها در صبادانلود

دریافت کد خوش آمدگویی